همشهری آنلاین _ مریم قاسمی : این بار در جستوجوی رویدادها و اتفاقات تاریخی منطقه١٨ با یکی دیگر از روستاهای واقع در حریم تهران آشنا شدیم که ساکنان آن در نوروز آداب و رسوم ویژهای را دنبال میکنند. روستای فیروز بهرام در ناحیه٧ شهرداری منطقه١٨ قدمتی بیش از ٤٠٠سال دارد و سابقه شکلگیری آن به دوران حکمرانی ٢ برادر به نامهای فیروز و بهرام بر میگردد.
اقوام «عباسقلی» و «علیقلی» اولین ساکنان روستا
زمان شکلگیری روستای فیروز بهرام به دوران حکومت صفویان بر میگردد. آن زمان اینجا روستای دور افتاده و کماهمیتی بود. در قدیم به مجموعه روستاهایی که بین شهر تهران و شهر ری وجود داشت، دهستان غار میگفتند و روستای فیروز بهرام نیز جزو آن بود به گفته ساکنان قدیمی و ریش سفیدان محلی اولین گروهی که با حضورشان باعث شکلگیری اینروستا شدند اقوام «عباسقلی» و «علیقلی» بودند که اصلیت آنها به شیراز برمی گشت. البته بهمرور زمان با ارزش یافتن زمینهای زراعی و باغی روستادیگر طوایف مشهور ایل بختیاری از جمله فروزانها و رئیسیها به جمع ساکنان اضافه شدند.
کسب و پیشه مردمان روستا از گذشته تا به امروز دچار تغییرات زیادی شده است. طبق مطالعه و تحقیقات به عمل آمده فعالیت اولین ساکنان روستا بر روی زمینهای کشاورزی و زراعی روستا به صورت اجارهای بوده که پس از مدتی توانستند این زمین هارا بخرند و از کسبوکار اجارهای رها شوند. هرچند هنوز زمینهای اجارهای در اینروستاها وجود دارد اما تعدادشان اندک است. شهروندان برای سهولت کار و امنیت خانوادهشان در گوشهوکنار اقدام به خانهسازی کردند. خانههایی که با خشت و گل ساخته شده بودند و از منظر معماری و طراحی شکل سادهای داشتند.
جشن گندم و دعا برای فراوانی محصول
در گذشته ساکنان روستای فیروز بهرام به جز کار کشاورزی منبع درآمد دیگری نداشتند و البته همین باعث شد تا تولید محصولات کشاورزی رونق خوبی پیدا کند. کشاورزان همیشه برای وفور نعمت و فراوانی محصول دست به دعا بر میداشتند و البته یکی از مراسمهای ویژه آنها در ایام سال و موقع برداشت محصول جشن گندم بود.
این رسم قدیمی هنوز هم با حضور تمام اعضای خانواده در کنار مزرعه اجرا میشود. در این جشن کودکان و نوجوانان روستا نیز حضور دارند و بخشی از مراسم را اجرا میکنند. شهروندان در یکی از روزها در مزرعه حاضر میشوند تا جشن گندم بگیرند. از قدیم مرسوم بود که یکی از اهالی خوش صدا شروع به خواندن مناجاتی میکرد که مضمون و معنایش سپاس و قدردانی از پروردگار به خاطر نعمتهایش بود و در آخر، همه دست به دعا بر میداشتند که امسال کشت و زراعت خوبی در پیش باشد. آنها با این کار گروهی از پروردگار میخواستند که سال کاری خوبی داشته باشند و زمینهایشان پر از نعمت و محصول باشد.
میهمانیهای نوروزی ساده و صمیمی
درگذشته دید و بازدیدهای نوروزی متفاوت از شرایط کنونی بود. این موضوعی است که «علی بختیاری» از ساکنان روستای فیروز بهرام مطرح میکند و میگوید:«در قدیم کسبوکار اهالی روستا مشخص و یکی بود، بنابراین شرایط زندگی و معیشت خانوادهها با هم برابری میکرد. این موضوع باعث شده بود که در میان آنها رفتارهایی چون چشم هم چشمی دیده نشود. مهمانیهای نوروز از جمله برنامههای جذاب و شیرین خانوادهها بود.»
وی اضافه میکند:«خانوادههای ساکن روستا از چند روز مانده به شروع سال جدید برای پذیرایی از شهروندان آماده بودند. البته با توجه به سکونت اقوام همزبان کنار یکدیگر، روابط و تعامل آنها فقط ایام نوروز نبود اما در هر صورت ایام نوروز را به گونهای دیگر و پر شورتر سپری میشد. این نوع مهمانیها ساعت و زمان محدود نداشت و معمولا تا زمانی که خستگی و بیحوصلگی سراغشان نمیآمد ادامه داشت.»
در شب چرههای نوروزی بیشتر خانوادهها دور کرسی زغالی مینشستند و ساعتها حرف میزدند و در این بین از تنقلات مختلف مثل گندم شاهدونه، نخود و کشمش و.... میخوردند. معمولا در این زمان بزرگترها خاطره تعریف میکردند، بچهها در حیاط خانه مشغول بازیهایی مثل کشتی، گل یا پوچ میشدند.
عیدانه به رنگ گیوه و گالش!
جالب اینکه گلنوش بانو، مثل خیلی از شهروندان ساکنان روستای فیروز بهرام در ایام نوروز هنوز در خانه اش بساط کرسی زغالی راه میاندازد و فرزندان، نوهها و نتیجههایش از این وسیله سنتی استفاده میکنند. او تعریف میکندکه رسم دادن عیدی در همه جاهست اما در روستا بگونه دیگری است. یعنی نوجوانان و جوانان هم محلهای وقتی به دیدار بزرگترها میروند به جز دریافت اسکناس متبرک لای قرآن، به عنوان عیدی پارچه، پیراهن، روسری، جانماز و... میگرفتند.
شیوه و سبک زندگی شهروندان باعث میشد که عیدیهای نوروزی، اغلبشان ساده باشد. حتی در این بین برخی از شهروندان با هنر و مهارت خود عیدی مناسبی برای اعضای خانواده و بستگان خود تهیه میکردند. مثلا دوخت و دوز انواع گیوه و گالش برای استفاده آقایان و بانوان از عیدیهای رایج در دوران قدیم بود، چرا که این نوع پاپوشها در محلههای روستایی و عبور و مرور در زمینهای خاکی و بیابانی بسیار کاربرد داشت و خیلی دیر خراب میشد.
نظر شما